حرف های نگفته

دختر قشنگ و نازم سلام

این روزهای خیلی قشنگم داره سپری میشه و تو هم ده ماهگیت رو تموم میکنی

شیدا جان باورم نمیشه خیلی زود گذشت حدودا 1 ماه و نیم دیگه تو 1 ساله میشی!!!

عزیزم...عشق مامان چی بگم از شیرینیات که هرچی بگم کم گفتم

البته بماند که از دیوار راستم میکشی بالا!!!بله دستتو به همه جا میگیری بلند میشی خیلی سریع از اینور میری اونور

تقلیدات برای صحبت هایی که ما میکنیم زیاد شده وقتی شیر بخوای میگی مـــــی

ماما رو قشنگ میگی دد و بابا

به مامانی میگی مانی

قاقا

در تاریخ 18 مرداد بود که داشتم بهت میگفتم اگه دختر خوبی باشی میبرمت حموم یهو نگاه کردی و گفتی آبَه!

واااااای که من پر درآورده بودم

در تاریخ 3 شهریور هم در حد چند ثانیه رو پاهات ایستادی یه دو قدمی راه رفتی

یکمی میترسی ولی همین روزاست که راه بری و شیطونی هاتم دو برابر بشه

تو دل همه جا کردی و همه رو هم دوست داری

از خانواده نزدیک اگه یه مدت پیشت نباشن تا میان کلی ذوق میکنی و میری بغلشون

به همه هم دستور میدی ببرت بیرون و ددر!

پشت ماشینم که میشینی و برات فلاشر روشن میکنم از لای فرمون نگاه میکنی و شروع میکنی رقصیدن

دست میزنم میرقضی و هم دست میزنی میگیم نای نای کنی میگی نا نا و دستاتو تکون میدی

شبا اگه شیر بخوای و پستونک بدم خودت در میاریش و متوجه میشم هنوز سیر نشدی

عاشق راه رفتن با کفش های جغجغه ایت هستی

ریموتا رو خیلی دوست داری و دو تاشو تو دستت میگیری و رو زمین باهاشون راه میری و رو سرامیکا باهاشون لیز میخوری!

الان ساعت ، گل ، درخت ، ماشین ، چرخ ،چراغ، عکس شیدا ، مو و چند چیز دیگه و اعضای خانواده رو کامل میشناسی و یا روتو برمیگردونی یا با انگشت اشاره میکنی

این اشاره کردنت کشته منو که هرچی میخوای نشون میدی قربونت برم

هرچی بگم از شیرینیات کمه دخترکم .....دوستت دارم یه عالمهههههه